در سال ۱۳۳۷ که آندره مالرو به تهران آمده بود در گفت و گوئی با پرویز ناتل خانلری گفت: «زمان ما دیگر دورۀ رمان نویسی نیست.» مالرو واژۀ «رمان» را به معنای رمان واقع گرای قرن نوزدهم از نوع رمان های بالزاک به کار می برد. سال ها پیش از آن با انتشار آثار جویس و کافکا و فاکنر دوره ای آغاز شده بود که اندک اندک آن را «دوران ضد رمان» نامیدند. «رمان نو» جنبشی بود برای پیراستن رمان از عیب های رمان های سنتی قرن نوزدهم و بیستم و نجات نوع ادبی رمان از نابودی. «آری و نه به رمان نو» مجموعۀ مقاله هائی از هواداران و مخالفان «رمان نو» است که با بررسی گذشتۀ رمان و پیش بینی آیندۀ آن پایه ای برای داوری دربارۀ نظر مالرو و آیندۀ رمان و ضدّ رمان فراهم می آورد.