چگونه می توان در مواجهه با چیزهای غیرقابل شناخت معنادار زندگی کرد ما انسانها در مورد وجود حرفی برای گفتن نداریم ... ما فقط چشمان خود را باز کردیم و خود را در اینجا یافتیم. ما یک نیاز اساسی داریم تا بفهمیم که هستیم و دنیایی که در آن زندگی می کنیم را بشناسیم. منطق ما را از راهی طولانی می برد ، اما رمز و راز همچنان باقی است. وقتی ذهن و حواس ما گیج می شود ، ایمان به نظر موجه می رسد ... اما ایمان دانش نیست. در کتاب پرسش های اولین و آخرین ، برایان مگی ، فیلسوف مشهور، به شکل تحریک آمیزی استدلال می کند که ما هیچ راهی برای شناختن ماهیت خود و یا یافتن پاسخ های قطعی برای سوالات بزرگی که همه ما با آنها روبرو هستیم ، نداریم. مگی با فصاحت و فضل ، ما را ترغیب می کند که نقشه ساز آنچه قابل فهم است باشیم و مرزهای معنادار بودن را شناسایی کنیم. او این سنت فکری را با مربیان برجسته فلسفی خود - لاک ، هیوم ، کانت و شوپنهاور- می رساند و نشان می دهد که چرا این رویکرد به معمای وجود می تواند زندگی ما را غنی سازد و درک ما از اوضاع انسانی انسان را دگرگون کند. همانطور که مگی می گوید: "یک دنیا تفاوت دارد بین گم شدن در نور روز و گم شدن در تاریکی." پرسش های اولین و آخرین دستاوردی بزرگ در پیشه ای فیلسوفانه ، یک مراقبه کاملا شخصی در مورد معنای زندگی و راه های زندگی و مواجهه با مرگ است.