مک گاهرن - پسر یک افسر پلیس و یک معلم مدرسه - در لیتریم واقع در غرب ایرلند متولد شد. وی در دانشگاه دوبلین به تحصیل زبان انگلیسی پرداخت، آن گاه به شغل معلمی در مدرسه ی ملی دوبلین پرداخت. وی پس از نوشتن کتاب « پادگان» از شورای هنر یک بورسیه دریافت کرد. اما کتاب تاریکی اش از سوی هیات نظارت کتاب ایرلند، ممنوع چاپ شد، به این ترتیب حق تدریس نیز از وی گرفته شد. اما وی این ممنوعیت را لغو کرد و شغلش را از سر گرفت اما بار دیگر از سوی اسقف اعظم کاتولیک دوبلین عزل گردید. حتا در اواسط دهه 1960 بار دیگر انگ سیاسی و فرهنگی به وی خورد. مک گاهرن در سال 1965 با آنیکی لاکسی، کارگردان تئاتر فنلاندی ازدواج کرد که این ازدواج نیز منجر شد اتحادیه کار از جنگیدن برای پرونده اش امتناع ورزد. به این ترتیب مک گاهرن که بسیار صدمه دیده بود به مدت یک دهه به خارج رفت و پس از بازگشت در مزرعه ی کوچکی در لیتریم مستقر شد. کتاب های پادگان و تاریکی نشان می داد که تم اصلی وی ارتباط های داخلی، روابط مردان و زنان، والدین و کودکان و امور سنتی ایرلند است. کتاب « وداع» که بعد از یک دهه سکوت نوشته شده شاید با یاس و ناامیدی که بر وی حاکم شده بود، متزلزل شد به این ترتیب وی در سال 1984 آن را بازنویسی کرد. وی برای آنچه که آرامش درونی می نامید، جنگید. با پیشرفت درنوشتن کتاب هایش، هیجان های ابتدایی پیرامون وی فروکش کرد، در شاهکارش با عنوان «میان زنان» و آخرین کتابش «ممکن است آنها با خورشید در حال طلوع مواجه شوند»، زندگی هایی را نشان می دهد که افراد در آنها با اصول خودشان زنده می مانند و خود را متکی به محیط و خانواده نمی کنند. داستان های کوتاهش که در سال 1992 در یک جلد منتشر شدند پرتره های پراکنده و بی پرده ای از روان انسان روستایی است. یکی از این داستان های کوتاه با عنوان «کره» به یک فیلم بلند تبدیل شد. از مک گاهرن همواره به عنوان یک نویسنده ی اگزیستانسیالیست یاد می شود. وی به شخصیت های داستان هایش اجازه می دهد، فراتر از اصول مذهبی و اجتماعی ایرلند قدم بردارند. او در داستان هایش مردمی را نشان می دهد که با زندگی با افراد ناامید موافق هستند. طبق نظر وی، بهترین زندگی، زندگی ای آرام است. زندگی ای که هیچ چیز در آن اتفاق نمی افتد، و انسان تنها شاهد سفر آرام ی در طول روز است. زندگی ای که در آن تغییر، نامحسوس است و جهانی که زندگی با ارزش شامل همه چیز می شود. مک گاهرن سال گذشته که دچار بیماری سرطان شده بود، خاطرات خودش را در کتابی منتشر کرد. وی که مرگ را برای خودش پیش بینی می کرد، نوشت: افرادی که در حال مرگ هستند، هم بر خودشان و هم بر جهانی اثر می گذارند که در حال از دست دادنش هستند. مک گاهرن نمایشنامه هایی را نیز برای رادیو و تلویزین نوشته است که از آن جمله می توان به sin clair 1971 اشاره کرد. وی بارها ازسوی سازمان های مختلف مورد قدردانی قرار گرفت که از آن جمله به جایزه ی برتر بنیاد آمریکایی - ایرلندی، جایزه ی داستان تایمز - ایرلینگوس ایرلند و دکتری افتخاری از کالج ترینیتی دوبلین می توان اشاره کرد.