توانایی خارق العاده ی ما انسان ها در تفکر منطقی، استدلال و حل مشکل ها، ما را کاملا از سایر گونه های جانوری جدا می کند. اما همین فرآیند های اندیشه ی تکامل یافته ی بشر، او را مستعد به ارتکاب خطا و جهت گیری اشتباه و انحراف می سازد. مطالعه بر شیوه ی تفکر و استدلال، به قرن ها قبل و زمان ارسطو برمی گردد و یکی از نخستین موضوعاتی بود که پس از جدا شدن روانشناسی از فلسفه، مورد مطالعه ی بسیاری از پژوهشگران و متفکران قرار گرفت. در کتاب درآمدی بسیار کوتاه بر تفکر و استدلال اثر جاناتان بی. تی. ایوانز، نگارنده از رویکرد های روان شناختی وابسته به آگاهی بهره می برد تا به درک ماهیت تفکر و استدلال، حل مسئله و چگونگی تصمیم گیری بپردازد. او همچنین نشان می دهد که چطور توانایی های حل مسئله ی ما تا حد بسیار زیادی وابسته به این موضوع بوده که بتوانیم تخیل کافی برای پرسیدن سوالات درست و همچنین توانایی دیدن مسائل از سمت و سویی کاملا نوین را داشته باشیم. نویسنده که ابتدا با در نظر گرفتن رویکردهای رفتاراشناسان و روانشناسان گشتالت یا هیئت نگر کار خود را آغاز کرده است، سپس به سمت کاوش های مدرن در زمینه ی اندیشه، نظیر تفکر فرضی، شرطی، استنباطی، عقلانی و شهودی می رود. او همچنین نقش آموزه های گذشته و ضریب هوشی و انحراف های شناختی را نیز بررسی می کند و این بحث را مطرح می سازد که احتمال دارد دو روش متفاوت تفکر، از تاریخ تکامل بشریت برخاسته باشد. مجموعه کتاب های درآمدی کوتاه، محصولی از دانشگاه آکسفورد هستند که به خواننده اجازه می دهد شروعی مناسب در یادگیری یک مسئله ی جدید داشته باشد.