این جلد پایانی از سه ی گانه گورجیف، "همه و همه چیز"، که در سال 1934 آغاز شد، منبع اصلی ایده ها، روش ها و زندگی نامه ی گورجیف است. گورجیف از طریق منتخبی از سخنرانیهای ارائه شده در سال 1930، مطالب زندگینامهای که برای درک ایدههای او حیاتی است و مقاله ناقص «دنیای بیرونی و درونی انسان» به «جامعه ی جویندگان» خود عرضه میکند. این قطعه ی نهایی کار گورجیف است که پیروان متعدد او منتظر آن بودند. این یکی از معدود سوابق منتشر شده توسط گورجیف است که در آن او به "جامعه ی جویندگان" خود، دانش آموزان بسیاری از کشورها که در پاریس و نیویورک به او پیوستند، راهنمایی هایش را ارائه می کند. بخش اول عمدتا زندگینامهای است و به مطالبی مربوط میشود که برای درک ماهیت و شدت تلاش شخصی مورد نیاز برای یک کار فراگیر روی خود ضروری است. پس از آن، یک سلسله سخنرانی که گورجیف برای شاگردانش در نیویورک در سال 1930 انجام داد، و سپس مقاله ای طولانی، اما ناقص درباره «دنیای بیرونی و درونی انسان» در این ارائه شده است. در پیشگفتار کتاب آمده است: « من هستم.....؟ اما چه بلایی سر آن حس کامل کل خودم آمده که در گذشته همیشه در زمانهای پرسش از خود در جریان روند به یاد آوردن خود در من بود. آیا ممکن است این توانایی درونی که به برکت همه گونه انگار خود و سیخونک زدنهای مرتب به خود به دست آمده، تنها برای این بوده تا اینک که تاثیرش برای وجودم حتی از هوا هم ضروری تر است، بدون هیچ اثری ناپدید شود؟ نه نمی تواند چنین باشد!... چیزی در اینجا درست نیست. اگر درست باشد، در این صورت همه چیز در قلمرو عقل غیرمنطقی است.»