حکایت شوریدگی جان و جهان مولانا بعد از آشنایی با شمس تبریزی حکایتی ست آشنا و سرشار از جستجو و عشقی معنوی؛ چنان که مولانا می فرماید: «تا با تو آشنا شده ام این کتابها در نظرم بی ذوق شده است.» که این حکایت روشنی بازگو کننده آن است که آشنایی با آراء و اندیشههای شمس تبریزی تا چه سان شیفتگی و شوریدگی حضرت مولانا را به دنبال داشته است. آنچه در شناسنامه کتاب به عنوان گزیدهای از مقالات شمس تبریزی مراد شده در واقع متونیست کوتاه و چند خطیست که گاه حتی از یکی دو جمله فراتر نمیرود، به این ترتیب درواقع کتاب در برگیرنده گزین گونههایی حکیمانه از شمس تبریزی است که با رویکردی توام با ایجاز دستچین و در کتاب نقل شده اند و دربرگیرندهی حوزه های مختلفی از اخلاق، عرفان، عشق و...است. با این وصف شاید متن کتاب اندک به نظر آید اما هر یک از این گفته ها تلنگری است برای اندیشه کردن و غور در مفاهیمی عمیق و وزین.