پدید آورندۀ این مجموعه-که نام زیر عنوان آن را بدرستی «تأملات» گذاشته است-انسانی است خردگرا و ژرف نگر. او سخن دکارت را عمیقا پذیرفته است که «می اندیشم، پس هستم.» داوود ملکی طبیعتی کنجکاو، چشم و گوشی باز و ذهنی تحلیل گر دارد. اما چون می داند که «پای استدلالیان چوبین بود»، کوششی هم برای اثبات گفته های خویش نمی کند. کوشش او در مسیر دیگری است: وادار کردن خواننده به اندیشیدن. ملکی، نکته سنج، نکته یاب و نکته پرداز است. او نه تنها پر حرفی نمی کند، بلکه بسیار فشرده و موجز سخن می گوید، زیرا بخوبی می داند که «لاف از سخن چو درّ توان زد / آن خشت بود که پر توان زد.» افزون بر این آگاه است که در بطن «اسب چوبین» جای زیادی برای واژه ها نیست!