آقای حشمتی کارآگاهی باسابقه است که در آستانه ی بازنشستگی قرار گرفته و قصد خودکشی دارد. او بار شکست عاطفی سنگینی را به دوش می کشد، همسر و دخترش سال هاست که او را ترک کرده اند و در شهر آمل ساکن هستند. کارآگاه حشمتی نیز قصد دارد تا برای آخرین بار به دیدار دخترش برود و در راه برگشت تصمیم خود را عملی کند. او به این مسئله اعتقاد دارد که پالتوی یکسر کتان ایتالیایی سفید برایش شانس می آورد، روی همین حساب پالتو را از همسایه ی مرفه ش قرض می گیرد و راهی آمل می شود. در راه برگشت وقتی قصد داشت تا تصمیم خود را عملی کند، کارآگاه حشمتی در معرض اتفاقات دیگر قرار می گیرد و وارد جریانی معمایی و جنایی می شود. پالتوی یکسر کتان ایتالیایی سفید چگونه مسیر زندگی او را تغییر می دهد؟