رمان «رویای برزخی» داستانی است که به شیوه روایت «جریان سیال ذهن» نوشته شده است. داستان این رمان روایت مردی باربر است که تلاش دارد خلا عاطفی زندگی و خستگی های روحی خودش را با فعالیت در کار کوزه گری برطرف کند. او، همسری دارد که مدام تحقیرش می کند و اغلب جنبه های منفی زندگی مشترک شان را به رخش می کشد. تحقیرها و سرزنش های پی درپی درواقع تضادهایی است که علاوه بر شکل بیرونی، در درون مرد داستان نیز وجود دارد. ادامه این اختلافات و کشمکش ها سبب بروز اختلافات بین آنها شده و مرد از همسر خود متنفر می شود و در عالم خیال دل به زنی سیاه چشم بندد. با گذر زمان و در لحظاتی بحرانی رویای ذهنی او جان می گیرد، جسمیت می یابد و قدم به زندگی مرد باربر می گذارد. راه پیداکردن این رویا به زندگی آنها باعث افزایش جدال ها و کشمکش ها و وقوع حوادثی عجیب و دور از ذهن می شود.