نیستی آرام اثر مرتضی کربلایی لو، نویسنده ی نام آشنای برآمده از دهه ی هشتاد، داستانی با چهار روایت مختلف از پنجره ی نگاه چهار زن است که مردی به نام مصطفی در مرکزیت داستان این چهار زن قرار دارد. مصطفی دانشجوی رشته ی فلسفه است و در آژانس کار می کند و یکی از چهار زن داستان، همسر اوست. هر کدام از راوی ها رازها و جنبه های پنهان شخصیتی خود را دارند که مخاطب را مجبور می کنند تا به قصه ی آن ها توجه کرده و داستان را برای پی بردن به سرنوشت آن ها دنبال کند. اما مصطفی بیش از همه نماینده ی افکار نویسنده است که خود نیز در رشته ی دکترای تخصصی فلسفه تحصیل کرده است. در واقع مصطفی در داستان، نه دانشجوی فلسفه است، نه راننده آژانس و نه مردی ماجراجو؛ او به تنهایی هیچکدام از این ها نیست و در عین حال همه ی آن هاست. نویسنده که در باقی آثارش هم پیروی از علاقه ی اصلی خود، یعنی جهان فلسفه را سرلوحه ی کار قرار داده، در این اثر هم به جستجوی پاسخ سوالات مهم فلسفی در قالب داستان و شخصیت ها رفته است. ایده هایی نظیر ارتباط میان انسان و غم و اندوه، تلاش او برای حذف ردپای خود از اذهان و خاطرات اطرافیانش و این که چه اتفاقی در زندگی اش می افتد که درونیات او را متحول ساخته و او را به سمت عدم و نیستی سوق می دهد؟ این فضای عشق آلود که در ابهام حزن به عدم دامن می زند، پس زمینه و مفهوم کلی رمان نیستی آرام از مرتضی کربلایی لو می باشد.