"انسان طاغی" مقاله ای است طویل که توسط "آلبر کامو" در سال 1951 به رشته ی تحریر درآمده است. "انسان طاغی" هم از نظر متافیزیکی و هم از نظر پیشرفت تاریخی شورش و انقلاب در جوامع ، علی الخصوص در اروپای غربی، با خوانندگان ارتباط برقرار می کند. "کامو" نویسندگان و هنرمندان متنوعی از "اپیکور" و "مارکی دو ساد" گرفته تا "هگل" ، "داستایفسکی" ، "نیچه" و دیگران را در یک تصویر تاریخی و یکپارچه از انسان در عصیان با یکدیگر مرتبط می کند. "انسان طاغی" اثری است به قلم یکی از تأثیرگذارترین متفکران زمان، که مقاله ای کلاسیک درباره انقلاب ارائه می کند. از نظر "آلبر کامو"، تمایل به طغیان یکی از "ابعاد اساسی" ذات انسان است که در مبارزه ی بی پایان پرومته ی انسان علیه شرایط موجود وی و همچنین قیام های مردمی علیه نظم های مستقر در طول تاریخ نمایان می شود. و با این حال ، او با نگاهی به انقلاب فرانسه و اقداماتی نظیر شاه کشی و خدا کشی ، نشان می دهد که جریان انقلاب چگونه به استبداد منجر می شود. با فروپاشی رژیم های قدیمی در سراسر جهان ، "انسان طاغی" به عنوان صدای وجدان مشتاق ، شیوا و کاملا منطقی در اوضاع پر فراز و نشیب ما طنین انداز می شود. "آلبر کامو" با بررسی شورش و طغیان ، که ممکن است در چهارچوب شخصی و اجتماعی یک پدیده تلقی شود ، چندین شخصیت و جنبش "ضد فرهنگ" از تاریخ اندیشه و هنر غرب را بررسی می کند و به اهمیت هر یک در پیشرفت کلی انقلاب نور می تاباند. اندیشه و فلسفه ی این اثر مورد توجه مداوم قرار گرفته و بر فلاسفه و نویسندگان مدرن تأثیر خود را گذاشته است.