کتاب « جادوی میخک » کتابی است درباره کودکان بزهکار. شخصیت اصلی داستان جادوی میخک ناتالی است. شغل پدر «ناتالی» مدیریت هتل است. آن ها برای بازسازی هتلی بزرگ به نام «کاخ» به شهر جدید منتقل می شوند. یک روز در بیشه «میخک» را می بینند که دختری جسور، دروغگو و بی پرواست و فرزند خانواده ای خشن با پدری معتاد و مادری منفعل است. پدر میخک آن قدر با خشونت با خانواده خود و حیوانات برخورد می کند که میخک ترجیح می دهد به جای اینکه گربه ها به دست پدرش و با شکنجه کشته شوند خود با روشی راحت تر و بی دردسرتر آن ها را سر به نیست کند. این کارها از میخک نیز انسانی قصی القلب ساخته است. او و ناتالی با اختراع بازی هایی خطرناک به حیوانات و انسان ها آزار می رسانند و از هیجان ناشی از آن لذت می برند. در نهایت یک روز ناتالی تصمیم می گیرد زندگی جدیدی را آغاز کند و کم کم از میخک فاصله می گیرد اما… خشونت، بدزبانی، بحران هویت، مشکلات خانوادگی، کودک آزاری، خانواده های بدسرپرست و احساس مسئولیت نسبت به دیگران از موضوع هایی است که در کتاب جادوی میخک به آن ها پرداخته شده است.