"مالی"، زنی نابینا، در پی تلاش ها و اصرارهای همسرش، چشمانش را عمل می کند و قدم در دنیای بینایان می گذارد. وی در ابتدا بسیار هیجان زده است. اما پس از مدتی دچار بیماری می شود؛ مغزش، اطلاعات اشیاء دیده شده را مخابره نمی کند و او با وجود دید دقیق کاملا کور است. مالی پس از این اتفاق کاملا افسرده و بیمار می شود. او که چهل سال در دنیای نابینایی زندگی کرده است، از این که از این دنیا مهاجرت کند واهمه دارد و پس از بهبود به خوبی درک می کند تمام دنیای زیبای نابینایی را که مختص به خود بوده را از دست داده است. این نمایش در دو پرده و با سه نقش "مالی سویینی"، "فرانک سویینی" و "دکتر رایس" تدوین یافته است. این اثر با شکل روایتی خاص خود در نگاه اول نمایشی ساده و شخصی به نظر می رسد اما خالق آن در حقیقت به طرح مسائلی هم چون دغدغه ی مهاجرت در زندگی در دنیایی بینابین دنیایی که نه "این جا" و نه "آن جا"ست نظر دارد.