در این کتاب در کمال حیرت و تعجب متوجه خواهید شد که نمایشنامه نویسی ما و آن ها دارای چه شکاف عمیقی است. قدرت و توانایی نمایشنامه نویسانشان در داستان گویی معیار نیست بلکه نوع نگاهشان به صحنه و کاربرد آن است. نویسنده با تجربه چندین سال حضور در تئاتر کشور، درس بزرگی گرفته است آن درس ساده، اما بزرگ این بود که فهمید هنرمندان خودمان، با اشتباهاتشان شرایطی برای تئاتر ما ایجاد کردند که از هر چیز «واقعی» و «واقعیت» روی صحنه فرار کنیم. فرار ما فراری روبه جلو بود، فراری که هر چه روی صحنه بگوییم و عمل کنیم که کم تر شبیه ما باشد، بهتر است.