به سبد افزوده شد

مشاهده سبد خرید

ده نفر غزلباش Dah Nafar Ghezelbash

ناشر: هرمس

نویسنده: حسین مسرور

گروه بندی: ادبیات داستانی

150,000 تومان
30 %
موجودنیست!
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: زرکوب
  • تعداد صفحه: 1490
  • شابک: 9789643631253
  • نوبت چاپ: 1
  • سال چاپ : 1383
  • کد محصول: 41981
  • بازدید: 583 بار
  • تاریخ آپدیت: ۱۲ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۴۷

معرفی ده نفر غزلباش

کتابی که در پیش رو دارید با نام «ده نفر قزلباش» یکی از رمان های ارزشمند و مهم تاریخی ایرانی است که اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران را در عصر صفوی به خصوص در سالهای حکومت شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس به تصویر می کشد. مسرور با نوشتن این رمان یکی از مهم ترین نویسندگان رمان تاریخی در ایران به شمار می رود. ماجراهای ده نفر قزلباش از زمانی آغاز میشود که پس از قرنهای متمادی تسلط حکومتهای مختلف و بعضا بیگانه بر گوشه و کنار ایران، صفویان با در دست داشتن دو سلاح تشیع و ایرانیت برپا خاستند تا ایران از هم گسیخته را یکپارچه و متحد و دست اجانب را از آن کوتاه کنند. لیک دشمنان متعددی مانند ازبکها، عثمانیها و دولتهای غربی نمیتوانستند آرام بنشینند... ده قزلباش که از سوی شاه طهماسب صفوی به ماموریت مهمی رفته اند. داستان این رمان از آنجا آغاز می شود که حرمخانه سلطنتی شاه طهماسب، در ارگ تربت حیدریه، به محاصره عبدالله خان ازبک درآمده است. شاه صفوی که تسلیم حرمخانه به ازبکهای ضد شیعه را بی آبرویی بزرگی می داند، به ۱۸ قزلباش (سربازان ارتش صفویه) داوطلب، دستور می دهد شب و روز بتازند و در زمان کوتاهی از قزوین به تربت حیدریه برسند. آنان باید به هر قیمتی شده از صف محاصره ازبکها عبور کنند و حکم مرگ زنان حرم سرای سلطنتی را به دست رئیس قراولان خاصه برسانند. از ۱۸ سربازی که برای این کار داوطلب شده بودند، هشت قزلباش کشته می شوند و ۱۰ نفر خودشان را به ارگ سلطتنی می رسانند... ماجراهای کتاب «ده نفر قزلباش» از زمانی آغاز میشود که پس از قرنهای متمادی تسلط حکومتهای مختلف و بعضا بیگانه بر گوشه و کنار ایران، صفویان با در دست داشتن دو سلاح تشیع و ایرانیت برپا خاستند تا ایران از هم گسیخته را یکپارچه و متحد و دست اجانب را از آن کوتاه کنند. لیک دشمنان متعددی مانند ازبکها، عثمانیها و دولتهای غربی نمیتوانستند آرام بنشینند... ده قزلباش که از سوی شاه طهماسب صفوی به ماموریت مهمی رفته اند. داستان این رمان از آنجا آغاز می شود که حرمخانه سلطنتی شاه طهماسب، در ارگ تربت حیدریه، به محاصره عبدالله خان ازبک درآمده است. شاه صفوی که تسلیم حرمخانه به أزبکهای ضد شیعه را بی آبرویی بزرگی می داند، به ۱۸ قزلباش (سربازان ارتش صفویه) داوطلب، دستور می دهد شب و روز بتازند و در زمان کوتاهی از قزوین به تربت حیدریه برسند.