سقراط، هیپاتیا، جوردانو برونو، توماس مور و یان پاتوکا چه وجه مشترکی دارند؟ اول اینکه همه آنها یک روز با سخت ترین انتخاب روبرو شدند: به عقاید خود وفادار بمانید و بمیرید یا آنها را کنار بگذارید و زنده بمانید. دوم، همه آنها مردن را انتخاب کردند. مرگ تماشایی آنها نه تنها به بخشی جدایی ناپذیر از زندگینامه آنها تبدیل شده است، بلکه از آثار آنها نیز جدایی ناپذیر است. « کتاب جان دادن در راه ایده ها » در نوع خود یک اثر فلسفی است. شاید سقراط هرگز خطی ننوشته باشد، اما مرگ او یکی از بزرگترین پرفروشترین آثار فلسفی در تمام دوران است. کتاب "جان دادن در راه ایده ها " وضعیت محدودی را بررسی میکند که فیلسوفان در آن قرار میگیرند که تنها وسیله متقاعدسازی که میتوانند از آن استفاده کنند بدنهای در حال مرگ خودشان و تماشای عمومی مرگشان است. این کتاب داستان رویارویی فیلسوف با مرگ را از چند زاویه بازگو می کند: سنت فلسفه به عنوان هنر زندگی. بدن به عنوان محل تعالی خود؛ مرگ به عنوان یک موضوع فلسفی کلاسیک؛ رام کردن مرگ و خودسازی؛ در نهایت، قربانی شدن فیلسوفان و اجرای زنده آنها از مرگ یک شهید، به دنبال آن مرگ و ناپدید شدن در اسطوره. مردن برای ایده ها در حالی که ریشه در تاریخ فلسفه دارد، تمرینی برای شکستن مرزهای انضباطی است. این کتابی است درباره سقراط و هایدگر و همچنین درباره «روزه تا مرگ» و خودسوزی گاندی. درباره ژیرار و پازولینی و خودسازی و هنر است