پولت جایلز از آن دست نویسندگانی ست که تجریباتش طی سفرهای بسیاری که انجام داده، در داستانهایش نمود زیادی دارند.اندکی پس از جنگ داخلی آمریکا، کاپیتان جفرسون کایل کید با مسافرت های پیاپی در شمال ایالت تگزاس و روزنامه خوانی برای مخاطبان مشتاقی که نه سواد چندانی دارند و نه امکان داشتن نشریات جدید، امرار معاش می کند. او برای مردم از هجوم مهاجران ایرلندی به نیویورک می خواند، از احداث راه آهن در ایالت نوپای نبراسکا، از ویژگی خاص زنان هندو و... کاپیتان، بیوه مردی سالخورده است که سه جنگ را از سر گذرانده و در دوتای آن ها شرکت داشته. در جوانی چاپخانه چی بود تا اینکه درگیری بین ایالت ها باعث شد دستگاه چاپ و تمام دارایی اش را از دست بدهد. او اکنون در هفتادویک سالگی، با وجود تحمل دردهای معمول حاصل از پیری و مشکلات ناشی از بی پولی، از سیاحت آزادانه در جاده ها لذت می برد تا اینکه دست برقضا مأموریت خاصی را به عهده می گیرد: رساندن دخترکی یتیم نزد بستگانش در جنوب تگزاس که مستلزم عبور از جاده های پرخطر است. این ماجرا اساس داستان را تشکیل می دهد؛ داستانی که خواننده اش را علاوه بر آشنایی مختصر با تاریخ آمریکا، تا پایان یک نفس همراه خود می کند. منتقد نیویورک تایمز این کتاب را اثری توصیف میکند که شور و نشاط تجربه ی آزادی را همراه خود دارد و ماجراجویی خالصی است در دل تگزاس بیرحم. سفری که شخصیتهای اصلی تجربه میکنند، برای هردوی شان تجربهای جدید و متفاوت است.