داستان با آشنایی راوی با پسر جوانی آغاز میشود که عقیده دارد از طریق رویاهایی صادقه بسیاری مکانها را پیش از قدم گذاشتن در آنها دیده، اطرافیان نسبت به سلامت عقل او مشکوکاند اما او سفت و سخت بر این عقیده است که از طریق همین رویاها از محل گنجی در یکی از کاروانسراها در راه رفتن به خراسان مطلع است. پدر او به نیت سفر به خراسان و زیارت امام هشتم و طلب شفای پسرش به همراه خود پسر به نیت یافتن آن کاروانسرا قصد سفر به خراسان میکنند و... حمزه سردادور (۱۲۷۵/۱۲۷۶ تبریز - بهمن ۱۳۴۹) مترجم، نویسندهٔ رمانهای و پاورقیهای تاریخی که از نام مستعار ح. س. علیمردان نیز استفاده کردهاست. در مدرسهٔ روسی اقبال تحصیل کرد. به خاطر احاطه به زبان روسی، در ۱۳۰۶ش به استخدام بانک استقراضی روس درآمد. مترجم بانک استقراضی و سفارت شوروی شد. فعالیت مطبوعاتیاش را از ۱۲۹۸ش در روزنامهٔ رعد آغاز کرد. سردادور را از نظر زبان داستانی و تخیل زیاد، رقیب حسینقلی مستعان میدانستند. مستعان در تهرانمصور قلم میزد و سردادور در اطلاعات هفتگی داستانهای تاریخی پرشوری مینوشت. داستانهای تاریخی او سرشار از هیجان و حوادث متنوع بود. او بهدنبال تاریخ مستند یا شخصیتهای واقعی نبود، بلکه قهرمانانش را از آدمهای گمنام انتخاب میکرد که تلاشهایشان باعث پیروزی سلاطین و کشور میشد. سردادور نثری روان و بیتکلف داشت و اصول داستان را به خوبی میدانست؛ کیفیت ادبی آثار او در مقایسه با همکارانش، این را به خوبی نشان میداد. داستانهای او سرشار از عشق، توطئه، صحنههای عاشقانه و رمانتیک بود. کیمیاگران که آن را در پاورقی اطلاعات هفتگی بهچاپ میرساند.