داستان کتاب حاضر بستری تاریخی دارد و ماجرای آن با بررسی اسناد و مدارکی مستند روایت شده، اما به ناچار شخصیت هایی خیالی به آن پیوسته و گاه تخیل نویسنده نیز در آن دخیل شده است. ماجرا از بهمن ماه سال هزار و سیصد و بیست و هفت آغاز می شود و ضمن به تصویر کشیدن روزگار پریدخت، دردانه پدربزرگ، دختر جوانی که قرار است به زودی جشن ازدواجش با عماد، گل سر سبد فامیل، برگزار شود و آن چه که بر او می گذرد، اوضاع سیاسی و اجتماعی آن دوران را به نمایش می گذارد. درست هنگامی که پریدخت برای گرفتن سفارش های خانواده به خیاطی موسیو رفته، ناگهان سکوت روز جمعه در هم می شکند و جمعیتی عظیم در خیابان ها در حال دویدن به یکدیگر طعنه می زنند، گویا شاه را در دانشگاه ترور کرده اند واین هیاهو حاصل همین اتفاق است. و اما حالا خبری از عماد نیست، عمادی که قرار بوده سری به دانشگاه بزند!