بسیاری از تأثیرات انقلابی علم و فناوری به اندازه کافی آشکار است. برتراند راسل در دهه 1950 متوجه شد که بسیاری از جنبه های منفی نوآوری علمی نیز وجود دارد. راسل که به همان اندازه بینشگر و بحثبرانگیز است، استدلال میکند که علم به جهان رفاه بیشتری از آنچه تاکنون شناخته شده است، ارائه میکند، به شرطی که رفاه پراکنده شود. قدرت از طریق یک دولت واحد جهانی پخش می شود. نرخ تولد خیلی بالا نمی رود. و جنگ منسوخ می شود. راسل تصدیق می کند که این امر بسیار مهمی است، اما اساسا خوش بین است. او بشر را در «مسابقهای بین مهارت انسان به عنوان ابزار و حماقت انسان برای هدف» تصور میکند، اما معتقد است که جامعه بشری در نهایت راه عقل را انتخاب خواهد کرد. برتراند آرتور ویلیام راسل، ارل راسل سوم همهچیزدان، فیلسوف، منطقدان، ریاضیدان، مورخ، جامعهشناس، نویسنده، فعال سیاسی، برنده جایزه ادبی نوبل و فعال صلحطلب بریتانیایی بود. راسل در سراسر عمر، خود را یک لیبرال، سوسیالیست و صلح طلب مینامید اگرچه بعضی مواقع بیان میکرد که ذهن شکگرای او موجب میشده که احساس کند که در معنای عمیق، در هیچیک از این گروهها قرار نداشتهاست. راسل، یکی از فیلسوفان برجستهٔ قرن بیستم بهشمار میرود و «جنبش فلسفی مخالفت با ایدئالیسم» را در اوایل قرن بیستم رهبری میکرد. او را به همراه گوتلوب فرگه، جرج ادوارد مور و لودویگ ویتگنشتاین، از بنیانگذاران فلسفهٔ تحلیلی میدانند. او بههمراه آلفرد نورث وایتهد سعی کرد تا با تلاشی بسیار زیاد و با کمک منطق کلاسیک، بنیانی منطقی برای ریاضیات بنا کند. از مقاله فلسفی او با عنوان در باب دلالت، بهعنوان یکی از چهارچوبهای فلسفه یاد میشود. کارهای او اثرات قابل توجهی بر روی ریاضیات، منطق، نظریه مجموعهها، زبانشناسی، هوش مصنوعی، علوم شناختی، علم کامپیوتر و فلسفه بهویژه فلسفه زبان، معرفتشناسی و متافیزیک گذاشت.