پرفسور عنایت الله رضا در این کتاب به یکی از مسائل مهم تاریخی معاصر می پردازد: مسئله ی آذربایجان. در دهه های آغازین سده ی بیستم میلادی، به دنبال سرخوردگی بر آمده از شکستهای دوران قاجار، که به جداشدن سرزمینهایی از پیکر ایران در شمال و شرق کشور انجامیده بود، گروهی از سیاستمداران کشور «اران» در شمال رود ارس، کشور خود را «جمهوری آذربایجان» نامیدند. این کار در آغاز تنها شگفتی دولتمردان و دانشمندان ایران را برانگیخت و رفته رفته، نیت سیاست مداران ارانی که تحت تاثیر ترکیه ی عثمانی، پروژه ی جعل تاریخ برای ترکی زبانان قفقاز وآناتولی پیش می بردند، روشن شد: اینان می کوشند چنین وانمود کنند که سرزمین آذربایجان دو پاره شده و گروهی از آذربایجانیان که در جنوب رود ارس جای دارند، باید به همراه سرزمین خود، استان همیشه ایرانی آذربایجان، به کشور «اران»، در شمال رود ارس، به پیوندند. اوج این تحرکات به روزگار اشغال ایران از سوی نیروههای متفقین (آمریکا، روسیه و انگلستان) روی داد که تشکل بیگانه ساخته ی «فرقه ی دموکرات»، با استفاده از نیروی نظامی روسیه، اقداماتی را برای جدا کردن آذربایجان از پیکر ایران، انجام داد. چنانکه می دانیم، این خطر با تدبیر احمد قوام، سیاست مرد برجسته ی ایرانی، برطرف شد.