همه آگاه هستند ، همه هفت میلیارد جمعیت جهان. ما از افکار ، احساسات و ادراک خویش آگاهیم؟ همه افراد تجربه آگاهی را به اشتراک می گذارند ، اما نسبتا کمی از افراد آگاه هستند که آگاه هستند. پارادوکس جالبی ست. زندگی اکثر مردم شامل جریان افکار ، تصاویر ، ایده ها ،احساسات ، مناظر ، صداها و غیره است. تعداد کمی از افراد می پرسند ، "چه چیزی است که این جریان افکار ، احساسات و ادراکات را می شناسد؟ با چه چیزی از تجربه خود مطلع هستم؟ به نظر می رسد خوشبختی ای که مدتها در خارج از خود ، در موقعیت ها ، اشیا و روابط به دنبال آن بوده ایم ، همیشه در شناخت ساده موجودیت خودمان همانگونه که هست همیشه موجود و در دسترس بوده است. دانستن وجود خود ما به عنوان تجربه "من هستم" یا "من آگاه هستم" یا به سادگی دانش "من" در هر یک از ما می درخشد. این تجربه آشکار، آشنا و صمیمی هیچ ویژگی عینی ندارد و بنابراین اکثریت مردم آن را نادیده می گیرند یا دست کم می گیرند. این نادیده گرفتن وجود خود ما دلیل اصلی ناراحتی است. ماهیت تجربه آگاهی یا خود آگاهی چیست؟ کاوش در این سوالات موضوع اصلی این کتاب و اصل مسیر مستقیم به سوی صلح و خوشبختی است. «آگاه بودن از آگاه بودن» مراقبه هایی درباره درک اساسی و غیر دوگانه است که در قلب تمام سنت های بزرگ مذهبی و معنوی نهفته است. که از تدبرهایی به رهبری روپرت اسپیرا در جلسات و سخنرانی هایش گردآوری شده است. این رویکرد ساده و قابل تأمل ، که دیدن روشنی از تجربه فرد را به جای هر نوع تلاش یا نظم و تربیت ترغیب می کند ، خواننده را به درک تجربی از موجودیت اساسی خود و صلح و تحقق ذاتی آن رهنمون می کند.