انسان ها، مشتاق عشق هستند و برای آن زندگی می کنند. کم تر پیوندی مانند ازدواج می تواند احساساتی عمیق و دایمی مبتنی بر عشق ایجاد نماید، اما افسوس که عشق در برخی خانواده ها ناگهان به نفرت و سردی مبدل می شود به طوری که امروزه آمار طلاق در جوامع رو به افزایش است. امروزه به رغم گسترش آزادی ها، خانواده ها با کم ترین بهانه از هم می پاشند و لذت های زودگذر ناشی از رواج فرهنگ مصرفی، به رنج های فراوان منتهی می شود. آزادای هایی همراه با زیاده خواهی و تنوع طلبی که به خانواده ها نفوذ کرده اند، هم چنین عدم توجه به ضرورت وجود اشتراکات فرهنگی عمیق برای ایجاد پیوند عاطفی و پرداختن به روابط مبتنی بر لذت زودگذر ظاهری، همگی منجر به ظهور پیوندهای سست و ناپایداری خانواده ها می شوند. در جهانی که مصرف گرایی، نمایان ترین مشخصه آن است حتی عشق نیز به کالایی لوکس بدل شده است از این رو نگارنده در کتاب حاضر سعی دارد با نگرشی انسان محور، ابعاد و مناسبات انسانی را در نظام های مصرف گرا و اقتصاد محور به چالش بکشد. وی ضمن تاکید بر حفظ سنت های دیرپا و قوام یافته ی ازدواج، تداوم و پایداری ازدواج را در روندی رشدیافته و رو به کمال، بر جدایی و طلاق ترجیح می دهد و طلاق را به عنوان آخرین گزینه مطرح نموده و در نهایت خانواده ها را به بازنگری و چاره جویی فرا می خواند تا پی آمدهای مصیبت بار آن را در زندگی خود و فرزندان شان ارزیابی کنند. از جمله راه کارهای عرضه شده در کتاب عبارت است از: تازه عروس و تازه داماد بمانید، از مصرف گرایی بپرهیزید، و از طلاق غیرضروری بپرهیزید.