والتر ترنس استیس کارمند دولت ، مربی ، فیلسوف و معرفت شناس انگلیسی بود که در مورد هگل ، عرفان و نسبی گرایی اخلاقی می نوشت. وی از سال 1910 و 1932 با خدمات کشوری سیلان کار کرد ، پس از آن در دانشگاه پرینستون تا زمان بازنشستگی در سال 1955 به عنوان استاد فلسفه کار کرد و بعدا استاد برجسته فلسفه شد. وی بیشتر به خاطر کار در فلسفه عرفان و کتابهایی مانند عرفان و فلسفه (1960) و تعالیم عرفا (1960) مشهور است. این کتاب که فلسفه هگل رو با نظر به 'منطق' و 'دایره المعارف' شرح میده، شرح خیلی خوبی در میان شرح های فلسفه هگل نیست، ولی برای کسی که بالذات هگلی است واقعیت ذاتش رو آشکار می کنه: به بیان ساده، آدم با خوندنش می فهمه که هگلیه یا نه. یکی از نکات برجسته کتاب این است که به شیوه ای آکادمیک و نظام مند به نگارش در آمده است. شاید نتوانسته باشد رویکردی انتقادی نسبت به دستگاه فکری ارائه دهد و در خواننده پرورش دهد اما تا حدودی از پس ارائه کلیات بر آمده است. بنابراین برای تازه کار ها و دانشجویانی که باید مطالب را برای به خاطر سپاری بیشتر به صورت نظام مند مطالعه کنند می تواند بسیار مفید باشد.