پاسخ های زیادی به معمای تاریخی «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» داده شده است: دل هایی با او و شمشیرهایی بر او؟! این سطور تلاشی است برای حل این معادله عجیب تاریخ که در مورد کوفیان گفته اند؛ «دل هایی با حسین، شمشیرهایی بر حسین!» و بررسی فرضیه نداشتن «عزم» و نیز کاوشی در اطراف این مفهوم، نقشی که عزم در حرکت آفرینی به سمت نقطه مطلوب ایفا می کند و جایگاه آن برای تحقق اهداف؛ بحثی که نسبت به آن جهالت و یا غفلت اساسی می شود و حجابی برای رسیدن از دانایی به توانایی انسان ها است. این رساله به دنبال پاسخی برای یک درد تاریخی شیعه خواهد بود: چرا سرنوشت، قاتلان امام حسین را از مردمان «کوفه» انتخاب کرد؟ چرا قلم تقدیر حتی یک نفر را از «شام» به کربلا نیاورد و تماما کوفیانی را در مقابل امام شان قرار داد که ادعای محبت او و انتظار آمدنش را داشتند؟