هارلی اسمیت نوزده ساله به کار و زندگی خودش مشغول است. پیتزا می خورد، سر کار می رود، از قدرت های مخصوصش یواشکی استفاده می کند و فیلم های تینیجری می بیند. اما یک روز با ورود وید و هیولایی که نزدیک است او را یک لقمه ی چپ کند، اوضاع عوض می شود. هارلی باید خودش را به محفل جادوگران معرفی کند. ولی او حتی نمی داند واقعا جادوگر است یا نه. هم احساسی، کنترل عناصر چهارگانه، تلکینتیک و بقیه ی قدرت هایی که دارد، از جایی سر چشمه گرفته و او می خواهد بفهمد چطور به وجود آمده است. اما محفل جادوگران راز بسیار تاریکی دارد. یکی از اعضای محفل به دنبال خون اوست. حالا هارلی باید قبل از این که دنیای جادوگرها و انسان ها برای همیشه نابود بشود، با کمک وید و بقیه ی دوست های جدیدش بفهمد این خائن کیست و چرا او را هدف قرار داده است...