سخن گفتن و نوشتن دربارۀ صدّیقه کبری، سرور زنان دو عالم، امّ ابیها و امّ الائمّه، دخت گرامی پیامبر(ص)اسلام و همسر حضرت علی یعنی حضرت زهرا امری بس مشکل به گونه ای است که نمی توان حق مطلب را ادا کرد و بنده نیز پیشاپیش از انجام آن اظهار عجز می کنم. اگر وصف فاطمه(ع) در قرآن نیامده بود و پیامبر(ص)و ائمّه معصومین هم دربارۀ این گوهر الهی سخن نگفته بودند، نمی دانستیم چه بگوییم؛ از طرفی وقتی به کلام وحی و بیان معصومین مراجعه می کنیم، در می یابیم که ظرف وجودی ما توان ادراک و فهم آن معانی را ندارد؛ امّا زمانی که با گوشه ای از معارف فاطمی آشنا می شویم، با افتخار و از روی تعجّب اعتراف می کنیم: فاطمۀ و ما ادْرئٟک ما هی. این کتاب ذرّه ای از جایگاه و منزلت فاطمه(ع) نزد خداوند متعال و پیامبر(ص)و حمایت او از امام علی و نیز آزار و ظلم کسانی را یاد آور شده است که نه فقط به مرضیّه خداوند، بلکه به همۀ مسلمانان تا روز قیامت ستم نمودند. آنان ظلم به حضرت را تا آنجا روا داشتند که نه فقط قدر و منزلت ایشان در دنیا شناخته نشد، بلکه از قبر او هم در دنیا نشانی نماند! امّا نکتۀ مهم تر آن است که این ستم را کسانی انجام دادند که نسبت به مقام حضرت فاطمه(ع) آگاهی داشتند؛ ولی آن را کتمان کردند. به راستی اگر پیامبرآن همه سفارش به نیکی را در حقّ زهرا نفرموده بود، با فاطمه(ع) چه می کردند!