کتاب نوشتن داستان خود نوشتن است، داستان کلمه، همینی سیاهی نقش بسته بر لوح سفید کاغذ، همین کلامی که مجرد است و در عین حال همبسته طراحی است پرداخته-نپرداخته در پس ذهن. نوشتن، گذر کلمه است از مسیر ظاهرا کوتاه بین ذهن و کاغذ. گرفتاری نوشتن، برای کسی که مینویسد، متفاوت از انتخاب مضمون و دورنمیه است، متفاوت از کلام صرف و وسواسهای زینتی یا کلام خوش ساخت یا حتی نگرانی و ناهمواری زبان و جز اینها. نوشتن، صیانت از آدمیزاد و عالم هستی است به یمن کلام، گنجاندن جهان واقع است در عرصه تخییل، و بعد نقش زدن آن بر دل کاغذ. در بخشی از کتاب آمده است: " آدم توی خانه که هست تنهاست، و نه بیرون خانه، بلکه توی خانه توی پارک پرنده ها هستند، گربه ها، گاهی هم سنجاب، راسو. توی پارک آدم تنها نیست، ولی توی خانه از فرط تنهایی آدم هوایی می شود. حالا متوجه می شوم که ده سال در آن وضع به سر برده ام، در تنهایی، آن هم برای نوشتن کتاب هایی که به من فهماندند. به من و دیگران، که من همان نویسنده ای بودم که حالا هستم. اینکه در آن مدت چه گذشت و چطور باید آن را شرح داد، می توانم بگویم که قضیه عزلت در نوفل لوشاتو را خودم علم کرده بودم، برای خودم. فقط توی این خانه تنها هستم؛ برای نوشتن. برای نوشتن چیزی نه مثل آنچه تا آن زمان نوشته بودم، بلکه برای نوشتن کتاب هایی که برای خود من هم ناشناخته باشند، بی آنکه از جانب من یا کسی تصمیمی گرفته شده باشد. شیدایی لل. و. اشتاین و نیز نایب کنسول را در همان دوره نوشتم، به اضافه چند کتاب دیگر."