مخاطب در این اثر با داستان زندگی تاجری به نام هاموند روبه رو می شود که در تلاش است سهم قابل توجهی در بازار به دست بیاورد و فعالیت خود را گسترش دهد. او در حادثه ای بینایی خود را از دست می دهد و دیگر قادر نیست به کار خود ادامه دهد. همسر ، دوست و برادرش او را به خانه ای آرام می برند تا بتواند در آن جا به استراحت بپردازد اما هاموند به همه چیز شک می کند و نویسندگان اثر ، این گونه رازهای داستان را آشکار می سازند. همان طور که مشخص است، شیوه روایت و پرداخت داستان در آثار بوالو و نارسژاک، طرح موضوع و پروراندن آن، به گونه ای است که کمتر در صحنه های متعارف رمان های پلیسی و معمایی شاهدش هستیم. در این کتاب، این دو نویسنده بار دیگر خواننده را در وضعیتی قرار می دهند که علاوه بر تازگی، تا پایان کار، پرسش بر پرسش اضافه می شود تا سرانجام مخاطب به کشف حقیقت برسد.