در ادبیات سیاسی "قدرت" مفهومی بسیط دارد و توانایی انجام دادن کار و اعمال اراده بر افراد دیگر جهت بروز رفتار مطلوب معنا شده است و تقریبا تمام نظریه پردازان قدرت، اعمال سلطه را کلید واژه اساسی قدرت معرفی کرده اند. هر چند در میان این تعاریف، واژه "توانستن" بین اندیشمندان غربی با اسلامی مشترک است، اما نباید از نظر دور داشت که در کنار واژه "توانستن"، یک واژه کلیدی دیگری وجود دارد که آن "خواستن" است. به تعبیر دیگر، بزرگانی همچون حضرت امام خمینی(ره) همواره در کنار واژه "توانستن"، از کلید واژه مهمی بنام "خواستن" نیز استفاده می کردند. بنابراین، آنچه در مفهوم دینی قدرت باید به آن توجه داشت این است که قدرتی مشروع و قابل قبول است که در کنار توانایی اعمال آن، بر مبنای خواسته مردم باشد.به همین جهت است که مفاهیمی مانند قدرت، قدرت ملی، امنیت ملی و مانند آنها، مفاهیمی بزرگ و پیچیده هستند و درک این مفاهیم از طریق تحلیل اوصاف و ابعاد آن مفیدتر از تعریف سطحی و ساده آنها خواهد بود. لذا برخی برای ادراک این مفهوم، آن را در سه سطح دسته بندی کرده اند: 1- منابع یا قابلیت ها که در واقع قدرت بالقوه محسوب می شوند 2- قدرتی که درتحول فرایندهای ملی حاصل می شود 3- قدرت با نگاه نتیجه یا چیزی که یک دولت یا نظام سیاسی را در شرایط خاص حاکم می کند.کتاب حاضر تلاش داشته در کنار مفهوم شناسی قدرت در اندیشه های غربی، نقد قدرت در غرب را به تصویر کشیده و با بیان منشاء قدرت در اسلامو تقسیم بندی قدرت به سخت، نرم و هوشمند، مولفه های قدرت معنوی و مادی را با ذکر مصادیق روشن سازد. امروزه مفهوم قدرت از شکل سنتی خود خارج شده و تنها قدرت را با نگرش سنتی نمی سنجند، بلکه با نگاه به عناصر قدرت بویژه قدرت ملی یک واحد سیاسی سعی می کنند مولفه های جدید شکل دهنده قدرت را شناسی و در تقسیم بندی و اولویت بندی قدرت یک کشور مورد سنجش قرار دهند. چیزی که نگارنده این کتاب تلاش کرده با همت خویش و فاصله گرفتن از رویکرد سنتی قدرت ملی و ورود به حوزه های قدرت ساز در جمهوری اسلامی همچون شاخصه های ولایت مداری مردم ایران، ایمان و باور به اسلام ناب محمدی(ص)، وحدت و انسجام ملی، داشتن روحیه انقلابی گری و دهها شاخصه شکل دهنده قدرت در جمهوری اسلامی ایران، تصویر جدیدی از قدرت که تاکنون ضامن پیروزی جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف داخلی و خارجی است را به نمایش بگذارد.