"و روح جسم را آفرید" به قلم "کارل زیمر"، اثری است که "داستان تکامل مغز" را بازگو می کند. فکر کردن دشوار است، اما قرن ها قلب به عنوان حاکم بدن در نظر گرفته شد، نه مغز. هنگامی که طب، پیرامون مجموعه ای از مایعات بود که عدم تعادل آن ها در ظاهر منشا اصلی همه بیماری ها بود، مغز فقط به عنوان آشیانه ای برای "پمپ ها" در نظر گرفته می شد و فقط مجموعه ای از بطن های مختلف برای توزیع "مایعات حیاتی" به حساب می آمد. اما "توماس ویلیس"، پزشک و دانشمند انگلیسی قرن هفدهم، همه چیز را بطور اساسی زیر و رو کرد. ورود به زندگی چنین دانشمندی جسور و کنجکاو، که بینش های او برای درک ما از خودمان گاهی رادیکال خواهد بود، به اندازه کافی جذاب است. "کارل زیمر" در "و روح جسم را آفرید"، کار شگفت انگیزی در بازنگری زندگی نامه این پزشک بزرگ انجام می دهد. با این حال، زمینه ای که "توماس ویلیس" در آن کار کرد و تکامل یافت، به خودی خود بسیار قابل توجه است. "و روح جسم را آفرید" یک کتاب عمیق و جذاب است و چیزی فرای زندگی شخصی "ویلیس"، جنگ داخلی و تأثیرات آن، و وضعیت رو به رشد انجمن سلطنتی است. "کارل زیمر" نشان می دهد که چگونه گروهی از روشنفکران جذاب از همه رقم، که در آکسفورد گرد هم آمده بودند، علاوه بر تأثیر زیادی که بر پزشکی مدرن داشتند، چهره علم را به طور اساسی تغییر دادند. "ویلیس" چیزی بیش از یک فرد کاردان بود، او اولین عصب شناس بود و مطمئنا کارل زیمر در بازگو کردن همه چیز در کتاب "و روح جسم را آفرید" کار بزرگی انجام داده است.