"هانا آرنت" در کنار برخورداری از حسن نیت، بسیار منتقد جدی تری نسبت به برک در زمینه ی انقلاب فرانسه بود. در کتاب "انقلاب" ، "آرنت" این ادعای تحریک آمیز را مطرح کرد که انقلاب آمریکا اگرچه نتوانست جهان را با شعله های خود به آتش بکشد، اما در واقع بلند پروازانه تر از انقلاب فرانسه است. به این ترتیب کتاب "انقلاب" اثری از دوگانگی است. "آرنت" ادعا کرد که انقلاب فرانسه کشمکش بر سر کمبود و نابرابری است ، در حالی که انقلاب آمریکا تلاش می کرد آزادی سیاسی را تأمین کند. آمریکایی ها ذهنیت مدنی بیشتری داشتند ، در حالی که فرانسوی ها درگیر آزادسازی از چنگال یک ستمگر بودند. درماندگی انگیزه ی اصلی فرانسوی ها بود ، زیرا در حالی که انقلابیون فرانسه مردانی صادق بودند ، وظیفه غیرممکن خود را، رفع بدبختی توده ها از طریق ابزارهای سیاسی تعیین کرده بودند. آمریکایی ها ، که در سرزمین نعمت های فراوان زندگی می کنند و دارای یک سنت آزادی محور هستند ، در تلاش بودند تا یک کشور منحصر به فرد ایجاد کنند و انقلاب خود را مدنی تر کنند. این اهداف عمومی بود که سبب شد "آرنت" آن را بر اهداف مادی انقلاب فرانسه ترجیح بدهد. "هانا آرنت" با ردیابی تکامل تدریجی انقلاب ها ، تغییر رابطه بین جنگ و انقلاب و نقش حیاتی این جنبش ها، روابط بین الملل را پیش بینی می کند. وی به اصول اساسی همه انقلاب ها نگاه می کند ، از اولین نمونه های عالی در آمریکا و فرانسه شروع می کند ، و نشان می دهد که تئوری و عملکرد "انقلاب" از همان زمان چگونه توسعه یافته است. سرانجام ، او پیش بینی می کند که رابطه بین جنگ و انقلاب و تغییرات اساسی در روابط بین الملل دچار تغییر شده ، و "انقلاب" به عنوان یک تاکتیک اصلی شناخته می شود