این که کسی بتواند عقاید خود را بیان کند،آن اندازه با اهمیت و ارزشمند است که گاهی مردن به اشتباه می پندارند که آنچه به آن دست یافته اند،آخرین مرحله از بلوغ عقلانی است.زمانی که شما صاحب دیدگاهی خاص و جالب توجه شده اید،تصور میکنید که آماده اید با دنیا و تمام چالش های موجود در آنن روبه رو شوید؛اما متاسفانه داشتن عقاید،در واقع تنها آغاز کار است.از آنجایی که ما در عصر آزادی زندگی میکنیم،شما نیازی به دفاع کردن از عقایدتان ندارید،اما آیا واقعا نمیخواهید این کار را بکنید؟اگر عقاید شما چیزی فراتر از بی علاقه گی ها و علاقه مندی های کودکانه اند،بی تردید باید بخواهید که از آنها دفاع کنید/ هرجا که باشید،دیدگاه شما در مورد موضوعی که با آن روبه رو میشوید،شما را صاحب عقایدی خواهد ساخت،اما تنها داشتن عقاید،برای موفقیت ما در ماری که میکنید،کافی نیست.شما باید بتوانید عقاید خود را به یک«موضع»تبدیل کنید.تفاوت بین عقیده و موضع در این است که موضع پشتوانه ای از استدلال دارد.هرکسی میتواند استدلال کند،اما بیایید این واقعیت را بپذیریم که:ّعضی استدلال بهتر از استدلال های دیگرند.