محور داستان های کتاب «فرشته سیاه» موضوع شر و بدی است و در آن ها کاستی های انسان به تصویر کشیده شده است. در این قصه ها همچنین می توان تاثیرپذیری تابوکی را از استاتید بزرگ نقاشی مشاهده کرد. نویسنده کتاب پیش رو می گوید: داستان های پیش رو، در دوره ای خاص از زندگی ام همراهی ام کردند و من هم مایلم به نوبه خود با یادداشتی همچون ره توشه یا وداع همراهی شان کنم. او همچنین نوشته است: فرشته ها موجوداتی هستند متعهد، به خصوص فرشته های این کتاب. برخلاف تصور همه پرهایی نرم و لطیف ندارند، برعکس موهایشان زبر است و نامطبوع. تابوکی می گوید عنوان این کتاب از از یکی از اشعار ائوجنیو مونتاله وام گرفته که پیش از او با یک فرشته با بال های سیاه روبرو شده بود است.