در تاریخ اندیشه ی قرن بیستم، جورج لوکاچ جایگاهی والا دارد: با کتاب جان و صورت ها فلسفه ی اگزیستانسیالیستی را ابداع کرده است ؛ و با همین کتاب و نیز کتاب نظریه ی رمان، نخستین برسی های ساختار گرایانه ی واقعا کار آمد را درباره ی آفرینش فرهنگی تدوین نموده، و به ویژه با تاریخ وآگاهی طبقاتی چرخشی تعیین کننده در تاریخ فلسفه به طور عام و نظریه ی مارکسیستی به طور خاص ایجاد کرده است. اما به رغم اهمیت جان و صورت ها و نظریه ی رمان، در این جا مایل ام بیش تر از آثار مارکسیستی لوکاچ و به ویژه از نقشی که انتشار تاریخ وآگاهی طبقاتی ایفا کرده است سخن بگویم و نشان دهم که این کتاب امروزه نیز برای ما تا چه حد ممکن است زنده و آموزنده باشد و...