«آدریانا بر ا جی» از زمان ازدواج در خانه ای قدیمی در جزیرة سیسیل به سر می برد. او در ۲۲ سالگی و تنها پس از چهار سال زندگی زناشویی، با مرگ شوهر، انگار خود نیز مرده بود. او پس از مرگ شوهر تحت حمایت برادرشوهرش، چزاره قرار می گیرد. چزاره که همواره به سفرهای تفریحی می رود، در بازگشت از یکی از سفرهایش درمی یابد که آدریانا به سرطان مبتلا شده است. پزشک از چزاره می خواهد تا آدریانا را هرچه زودتر به شهر پالرمو ببرد. در واقع این نخستین و آخرین سفر آدریاناست؛ سفری به سوی مرگ. در بخشی از داستان می خوانید: «وقتی سفر را آغاز کرده بود، این را در دلش پیش بینی کرده بود. می دانست که پس از عبور از دریا همه چیز برایش پایان می یافت. حال چاره ای نداشت جز آن که دور شود». در این مجموعه ۱۲ داستان کوتاه از «لوئیجی پراندلو» نویسندة ایتالیایی قرن بیستم درج گردیده که «سفر» یکی از آنهاست.