در نگاه نگارنده نباید تمامی هستی شناسی سیاسی یک کشور در ساختمان های سیاسی، قدرت و دولت خلاصه شود، بلکه ساختارهای زبان و کاربردهای آن را نیز می توان بخشی از هستی سیاسی دانست. در تبیین سیاست خارجی و عوامل موثر بر آن، ما باید از نگاه سخت افزاری یعنی قدرت، تسلیحات، ژئوپلیتیک و اقتصاد به سمت دیدگاه نرم افزاری یعنی بررسی ساختارهای معنایی زبان، فرهنگ و گفتمان حرکت کنیم. بر این اساس نگارنده در کتاب حاضر با تمرکز بر جنبه های نمادین در بازتولید گفتمان سیاست خارجی ایران دربستر مقاطع زمانی مشخص از جمله عصر پهلوی، اوایل انقلاب و پس از انقلاب اسلامی ایران، به دنبال یافتن راه هایی برای افزایش عقلانیت در سیاست خارجی و بهبود تعامل ایرانیان با جهان است.