نمایش نامه ی حاضر در دو بخش، تدوین یافته است: "هنر واروس، گفت وگویی درباره ی هنر" و "فراسوی خدایان، گفت وگویی درباره ی دین". در بخش نخست مذاکرات شش شخصیت با نام های: آکاستوس، مانتیاس، دگزی منس، کالیستوس، افلاتون و سقراط. در باب هنر مطرح می شود. سقراط پس از شنیدن نظرات هریک از آن ها، می گوید: "هنر خوب (هنر نیک) حقایق بیش تری را درباره ی زندگانی ما و جهانی ما بیان می کند تا هرنوع تفکر یا تامل دیگر هنر. و شاید زبان هنر، عام ترین و دیرپاترین نوع اندیشه ی آدمی باشد. ما آمیزه ای از تاریکی و نور، احساسات و تعقل، گوشت و روح هستیم. زبان هنر، متعالی ترین زبان طبیعی در این شرایط به حساب می آید. ما جملگی هنرمندیم. ما همگی قصه گو هستیم. ما جملگی باید در کنار هنر زندگی کنیم. نان شب ماست. در کنار و با آن چه زبانمان به ما می دهد، با آن چه برای خودمان، ابداع می کنیم، با آن چه از دیگران به سرقت می بریم. و باید از خدایان، سپاسگزار باشیم به خاطر هنرمندان بزگی که ما را از حجاب اضطراب و خودخواهی بیرون می آورند و حتی برای لحظه ای، عالم واقعی، عالم دیگر را به ما می نمایانند و گوشه ی کوچکی از حقیقت را برای ما بازگو می کنند و نباید به خاطر این که هنر مایه ی تسلی خاطر ما شود، خیلی به خود سخت بگیریم".