«چکامه های روشنایی» تخیلی از زیست مانی نقاش است. بستری که به نویسنده اجازه داده است به بهانه ی بازسازی مسیر کلی زیست این شخصیت تاریخی خاورمیانه، اندکی از دغدغه های فردی اش را بیان کند. این چنین است که داستان های گوناگون به هم می آمیزند. این چنین است که مانی در ناکجاآبادی تصویر می شود که در آن نقش و نقاشی نیست. این چنین است که مانی، همچون ارداویراف به آسمان ها می رود، از شهر های خیالی عبور می کند به جستجوی نقاش! این نمایشنامه شامل سه موخره تحلیلی در بخش انتهایی کتاب است که خاستگاه ها و مقاصد این نمایشنامه را تحلیل می کنند. نخستین موخره با عنوان «ما کجای تاریخ ایستاده ایم» به قلم دکتر حمیدرضا شعیری نگاشته شده است. دکتر شعیری، نشانه شناس، معناشناس، کارگردان تئاتر و منتقد ادبی و هنری ایرانی و دانشیار گروه زبان فرانسه دانشگاه تربیت مدرس است. وی در تحلیل کوتاه اش دست به بررسی معناشناختی «چکامه های روشنایی» زده است. دومین موخره با عنوان «میوه ی درختی که به ریشه هایش فکر می کند» به قلم یغما گلرویی - ترانه سرا، نویسنده و مترجم- نوشته شده است. گرویی در موخره اش بر «چکامه های روشنایی» تلاش کرده است با بررسی پیشینه ی علی اتحاد به عنوان هنرمند تجسمی، عناصر اثر او و همینطور انتخاب شخصیت نخست نمایشنامه یعنی «مانی نقاش» را تحلیل کند. سومین متن که طولانی ترین آن هاست با عنوان «زیستن با دیگری» به قلم مسعود شهریاری - شاعر، منتقد ادبیات و مدیر هنری رهافیلم- نوشته شده است. شهریاری در موخره ی بیست و شش صفحه ای اش یک به یک عناصر تاریخی، اسطوره ای و نشانه شناختی «چکامه های روشنایی» را رمزگشایی و تحلیل کرده است و به طور کلی این متن را در بستر دوره ی کاری علی اتحاد هم مورد واکاوی قرار داده است.