در عرصۀ رمان نویسی، نویسندگان برجسته و موفق، که فرهنگ و دانش و باورهای ارزشی با شخصیت آن ها عجین شده است، با الگوپذیری از شیوه های داستان نویسی غرب، به احیا و بازسازی و دگرگونی مفاهیم عمیق فراموش شده مبادرت ورزیده و کارنامۀ درخشانی را در ادبیات داستانی خود رقم زده اند. در سال های بعد از انقلاب اسلامی، به خصوص دهه های هفتاد و هشتاد و نود، تنوع و تکثر سبک های فردی را به سه شکل، بر مبنای پذیرش گفتمان مسلط جامعه، عدم پذیرش گفتمان مسلط جامعه، و حالت بینابین مشاهده می کنیم. گفتنی است پذیرش گفتمان مسلط بنای اندیشۀ نویسنده بدون ایجاد محدودیت در ظهور سبک فردی اوست. به عبارت دیگر، شاخص بودن فردیّت در سبک بیش از حاکمیت گفتمان مسلطْ خود را نشان می دهد؛ برخلاف گذشته، که گاه سبک فردی در خدمت سبک گروهی و در حاشیه قرار می گرفت.