در نمایش نامه حاضر «جان گابریل بورکمان» پسر معدن کاری است که بعدها مدیریت بانک را برعهده گرفته و نقشه های بلندپروازانه ای در سر دارد. او زن مورد علاقه اش را برای رسیدن به اهدافش و به خیال آن که یکی از دوستان متنفذش به آن زن علاقمند است، از خود می راند. جان گابریل ورشکست می شود و پس از هشت سال زندان، اینک در خانه ای که از همان عشق فراموش شده است، به همراه زنش که خواهر دوقلوی نخستین عشقش است به سر می برد. بورکمان در طبقه بالا و همسرش در پایین، یکه و تنها زندگی می کنند. البته گاهگاهی دوستی قدیمی با نام فولدال به دیدن جان گابریل می آید و گاهی دخترش را نیز همراه خویش می آورد و او برای جان گابریل پیانو می نوازد. «ارهارت» پسر جان گابریل که دانشجوست در شهر زندگی می کند. او با زنی نه چندان خوش نام معاشرت دارد. نمایش نامه که آغاز می شود «الا»، همان عشق نخستین به آن جا می آید. او که اینک دچار بیماری مرموزی شده و در آستانه مرگ است، «ارهارت» را از خانواده بورکمان طلب می کند تا نام خانوادگی او را بپذیرد؛ شاید که بدین وسیله، پس از مرگ او، ارهارت نام خانوادگی او را زنده نگه دارد.