داستان «آنجا که دیگر دلیلی نیست» گفت و گویی خیالی است بین یک مادر و پسر شانزده ساله اش بعد از خودکشی او. کتاب در چند فصل کوتاه گرد آمده و هر فصل با جمله ای شروع می شود که عموما آغاز گفت و گوهای روزمره است. این کتاب تنها داستانی ساده درباره ی فقدان یک عزیز یا از دست دادن او نیست، بلکه دست یازیدن به قالبی جدید یا فرمی نو در بیان فقدان است. «کتاب حاضر زاییده ی درد است، داستانی ورای تاب و توان عقل یا منطق. مادری فرزندش را از دست داده و حالا در این واگویه ها جسمیت او را کنار گذاشته و با خود نیکولای حرف می زند.» نیویورک تایمز «درد غیرقابل تحمل است و عشق عمیق. ما هرگز رابطه ی میان مادر و فرزند را با این عمق تماشا نکرده ایم.» گاردین