از حدود سال ۱۹۹۲، مناقشه ی علمی و حقوقی بی امانی حول این اتهام پدید آمده که روان کاوها گاهی خاطرات غلطی درباره ی سوءاستفاده ی جنسی دوران کودکی را در ذهن بیمار می پرورانند. برخی فروید را مقصر دانسته و می گویند که او ۱۰۰ سال پیش بذر «سندروم حافظه ی کاذب» را پاشیده است. آیا فروید پدر بدی بود که ایده های غلط اندازی را به جامعه القا کرد که یک قرن بعد هیولایی آفرید؟ یا آیا نابغه ای حیرت انگیز بود که درک موشکافانه اش از ذهن و حافظه از زمان او بسیار جلوتر بود؟ فروید که بیشتر به تازیانه ی نقد گرفته شده و ندرتا به درستی خوانده شده، همچنان با مسائلی در پیوند است که فکر و ذهن روانشناسی و جامعه ی امروز را به خود مشغول داشته است. این کتاب شامل ۱۶ بخش می گردد، که عنوان برخی از آنها عبارت است از: «سندروم حافظه ی کاذب«، «دیدگاه های فروید در باب آسیب شناسی روانی»، «آسیب شناسی هیستری»، «دیدگاه فروید درباره ی حافظه»، «مفهوم سرکوب فروید» و «امروزه در روان کاوی چه اتفاقی می افتد؟».