"در سوگ و عشق یاران" کتابی است از "شاهرخ مسکوب" که نوشتههای آن مانند نهر آبی تمیز و سرد است که در وسط یک قبرستان، آرام آرام جریان دارد. کسی نمیداند سرچشمهی این نهر کجاست و وقتی ناپدید میشود به کجا می رود. با این وجود، تازگی و روحافزاییاش ملموس است. هوای سطرهای "شاهرخ مسکوب" در کتاب "در سوگ و عشق یاران" سرد است و وقتی به خطوط آن نگاه میکنید، میبینید که این تصویر ثابت رنج و اندوهی مضاعف است و شرحنامهی زخمی است بر روح که جای آن تا ابد باقی است. "شاهرخ مسکوب" مرگ رفیق شاعرش را در هوای سرد زمستان به تصویر کشیده شده است و در سوگ و یاد باقی یاران، قلم زده است. این اثر یک تعالی خیرهکننده و بینظیر از رنج جدایی و نوحهای از درد غیر قابل درمان مرگ است. "شاهرخ مسکوب" تجلی حالتی کاملا شخصی "در سوگ و عشق یاران" بدون هیچ تظاهر و تکلفی است. جنبهی اصلی جذابیت آثار "شاهرخ مسکوب" هم در همین بیریایی و خلوص نوشتار است. او به سادگی عبارات روزمره را مینویسد و چیزی میآفریند که چه از نظر ادبی و چه از نظر زندگی، بخشی از حیات مردم است. آنچه او نوشته، ممکن است نانوشتههای هر کدام از ما باشد؛ نانوشتههایی که یا دست به نوشتنشان نمیرود یا واژه برای وصفشان یافت نشود. چرا که از دست دادن یاران و احساس کردن غم این فقدان، تجربهای مشترک برای بسیاری از انسانهاست. اما "شاهرخ مسکوب" حس ادبی این تجربه را همگانی میکند و آن را همچون سایهای سرد و خیالی، بر سر تمامی مخاطبانش میافکند. سایهای که ممکن است تا مدتها آنها را از قرار گرفتن زیر آفتاب سوزان حقیقت حفظ کند.