این کتاب "نقد و حقیقت" به دور از اینکه صرفا توضیحی در یک نزاع منسوخ شده باشد، پاسخ نویسنده به هجمه هایی است که علیه اثرش صورت گرفته است. رولان بارت در اینجا شرایط امکان مدرنیته را بر حسب نظریه ادبی تعریف میکند و بدین ترتیب این کتاب کوچک را به یک اقدام بنیانگذار ادبی بدل میسازد. رولان بارت (1915-1980)در گفتگوی مستمر با کثرت گفتمانهای نظری و جنبشهای فکری زمان خود سعی داشت از این رویکردها نظری غالب فرار برود. او در عین حال که قدرت هر زبان تثبیتشدهای را محکوم میکرد، یک اندیشه انتقادی منحصربهفرد را توسعه داد. او به ویژه نویسنده درجه صفر نوشتن (1953) و قطعاتی از یک گفتمان عشقی (1977) است. "نقد و حقیقت " در مجموعه ی آثار بارت جای ویژه ای دارد و در آن او از ساختگرایی به پساساختگرایی و هرمنوتیک نزدیک می شود. از آزادی نقد در بازنگری آثار کلاسیک با برداشتی نو دفاع می کند و اثر را دارای معناهایی چندگانه می داند که سبب می شود ناقدان بتوانند در زمان های گوناگون از زاویه های مختلف درباره ی آن سخن بگویند. بارت به روند فلسفه اگزیستانسیالیستی که در دهه 1940 در فرانسه برجسته بود، به ویژه به رهبر اگزیستانسیالیسم، ژان پل سارتر، واکنش نشان داد. سارتر در "ادبیات چیست؟ (1947)" نسبت به اشکال تثبیت شده نوشتار و هم از اشکال تجربی تر و آوانگارد ابراز ناامیدی می کند . او احساس می کند این شیوه ها خوانندگان را بیگانه می کند. پاسخ بارت تلاش برای کشف چیزی بود که ممکن است در نوشتن منحصر به فرد و بدیع در نظر گرفته شود. بارت در عوض، فرم یا آنچه بارت آن را «نوشتن» مینامد (روش خاصی که یک فرد برای دستکاری قراردادهای سبک برای اثری دلخواه انتخاب میکند)، کنش منحصربهفرد و خلاقانه است. با این حال، فرم یک نویسنده پس از در دسترس قرار گرفتن در دسترس عموم، در برابر تبدیل شدن به یک کنوانسیون آسیب پذیر است. این بدان معنی است که خلاقیت یک فرآیند مداوم تغییر و واکنش مداوم است.