"به یاد داشته باش عزیز من ، تو واقعا و حقیقتا وجود نداری. " کتاب «باغ استخوان» دارای یک داستان واقعا بدیع. شبح وار ، ترسناک است. ایرلل شخصیت اصلی رمان «باغ استخوان» که از گرد و غبار و استخوان و تخیل ساخته شده ، می ترسد که کاملا واقعی نباشد. فقط این نخ های جادویی او هستند که او را به زندگی متصل کرده اند . این شخصیت خیالی ممکن است در ابتدای داستان شما را بترساند زیرا داستان اصلی در تونل های زیر زمینی در زیر یک قبرستان اتفاق می افتد. این ژانر فانتزی شاید برای خواننده فارسی زبان کمی بیگانه بنظر برسد اما خواندنش برای شما تجربه ای منحصر بفرد خواهد بود. رمانی سراسر وحشت و تاریکی. هدر کسنر نویسنده کتاب «باغ استخوان» عاشق رعد و برق ، مرغ مگس خوار و کتاب است. او با شوهرش در آریزونا زندگی می کند. از مرغ های مگس خوار عکاسی می کند و داستان های کوچک عجیب می خواند و می نویسد.