روسیه، برای جهان هیچ کم نگذاشته، از شعر و رمان و سینما گرفته تا انقلاب اکتبر که مهمترین انقلاب تاریخ بشر پس از عصر نوسنگیست. حال این نکته را در نظر نگه دارید و به سفرنامهی ولادیمیر مایاکفسکی به نام «آمریکایی که من کشف کردم» رجوع کنید و روایتش از مواجهه با کارمند سفارت آمریکا در مکزیک را بخوانید که حتی نمیدانست مسکو کجاست! تفاوت بین شهروند روسیه و شهروند آمریکا در همین نکتههای ظریف نهفته است. مایاکفسکی هم در سفرنامهاش همین نکتهها را پیش میکشد و آمریکای فروشده در صنعت فرهنگ که پر از دروغ، تزویر و ریاکاریست؛ آمریکایی که سرمایهداری مدام در آن تبلیغ میکند بیایید ببینید کشور آزاد ما را، کشوری که دستفروشها و مستخدمهایش میتوانند میلیاردر شوند! وقت خواندن کتاب نابغهی بزرگ روس، سعی کنید دههها تبلیغ و بازوهای رسانهای صنعت فرهنگ را از خودتان دور کنید و ذهنتان را پاک و آسوده به سوی شناخت آمریکایی ببرید که با تمام قوا در همهی سدهی گذشته رتبهی اول تولید گازهای گلخانهای را با اختلاف نسبت به دیگران در اختیار داشته، اولین سازنده و استفادهکنندهی سلاح هستهای بوده و به اندازهی تمام تاریخ بشر هرجا که از دستش برآمده جنگ راه انداخته و علیه دولتهای دموکراتیک کودتا کرده است! کتاب «آمریکایی که من کشف کردم» روایت سرشار از مداقه، تحلیلی و منتقدانهی ولادیمیر مایاکفسکی از سفرش به ایالات متحدهی آمریکاست که حتی همین امروز هم تازه و بکر است و شفافکنندهی خیلی از مسائل غیر شفاف پیرامون آمریکا!