مطلبی که داگلاس در این کتاب می خواهد بگوید شرح چگونگی ساختن فیلمی مانند اسپارتاکوس در دوره ای از بروز شکاف و تفرقه در تاریخ کشور است. او درباره ساخت این فیلم می گوید: فقط سعی داشتم بر مبنای داستانی که از آن خوشم می آمد بهترین فیلم ممکن را بسازم. هنوز هم این داستان برایم خیلی جالب است. داوری درباره فیلم را به دیگران می سپاریم. به گمان من این فیلم ارزش های خاص خود را دارد و به ساختن آن افتخار می کنم. جورج کلونی درباره کرک داگلاس می گوید: «جوهر وجود کرک داگلاس از ماده ای بس سفت و سخت ساخته شده است. برخلاف بسیاری از کسانی که در فیلم ها می شناسیم او کارش را با قهرمان بازی شروع نکرد. بلکه راه رسیدن او به افتخار بیشتر به راه کسانی چون آتیکاس فینچ در فیلم کشتن مرغ مقلد می ماند. او دنبال دردسر نرفت. دردسر او را دنبال کرد... او را یافت... و مثل آتیکاس او همان کاری را انجام داد که بلد بود انجام دهد... کار درست را. کرک داگلاس هم ستاره سینماست و هم تهیه کننده فیلم، اما پیش از هر چیز او مردی با شخصیتی استثنایی است. از آن قسم مردانی که در روزگار سختی ها و دشواری ها پدید می آیند. از آن نوع مردانی که در تیره ترین و اندوهبارترین لحظه های عمر خود در انتظار از راه رسیدن آن ها هستیم.»