رویکرد اصلی این کتاب، رویکردی فرهنگی است، زیرا بر اساس دیدگاهی که در این جا ارائه می شود، عامل فکری و فرهنگی پیش زمینه اساسی تغییرات لازم به سوی دنیای مدرن را تشکیل می دهد. این بدان معنی نیست که نقش عوامل دیگر، منجمله نقش عامل ساختاری و مادی، را می توان در فرایند ورود به جهان جدید نادیده گرفت، اما به دلایل مختلف، که مهم ترین آن اهمیت و اولویت نسبی عامل فرهنگی است، در این کتاب بحث مفصلی در باب عوامل ساختاری و مادی به عمل نیامده است. برپا کردن مدرنیت در همه جای دنیا محتاج رعایت تمام جوانب آن است. اما در این میان باید به اولویت ها توجه کرد. اصل دیگری که در این کتاب بر روی آن تأکید شده است، اصالت فرد است که اغراق نخواهد بود اگر بگوییم در تمام تاریخ ایران تاکنون در محاق بوده است و حداقل در عمل نفی شده است. ذهنیت و فاعلیت از سوی بسیاری از گروه های مختلف در تاریخ معاصر ایران اکثرا به جمع نسبت داده شده است و فرد از این نمد کلاهی نداشته است. ولی، همان طور که در این کتاب کوشش شده نشان داده شود، تنها فرد است که می تواند حامل ذهنیت و فاعلیت باشد و هر نوع اقدامی برای منسوب کردن آن ها به جمع و قائل شدن به فاعل جمعی باعث نفی فاعلیت انسان می شود. ولی در راه تفریط نیز نمی توان پیش رفت.