یک داستان نویس جوان و چشمگیر - مارتین والزر - تصویری بسیار دقیق از زندگی پس از جنگ را در رمان ازدواج در فیلیپس بورگ ارائه می دهد. داستانی از یک شهر معمولی در آلمان غربی. والزر با نگاهی هجوآمیز و دلسوزانه ، زندگی و شانس چهار مرد و زنانی را که با آنها درگیر شده اند دنبال می کند - چهار زندگی کاملا متفاوت که در بیش از یک دهه آلمان را دوباره به حیاتی ترین و مرفه ترین کشور اروپا تبدیل کرد. هانس بومن ، پسر نامشروع یک زن دزد دریایی در دهکده ، به دنبال کار روزنامه نگاری به فیلیپس بورگ می آید. وقتی آن ولکمن ، دختر یک صنعتگر ، عاشق او می شود ، او بر خلاف میلش به دنیای ثروت و مد او کشیده می شود و باید بین دو روش زندگی یکی را انتخاب کند. دکتر آلف بنرات خوش تیپ و خوش شهر به نظر می رسد. دوستانش در جامعه ازدواج های موفقی کرده اند ، اما برای او یک زندگی آرام کافی نیست - او باید همه چیز را به خطر بیندازد تا معنای وجودی خود را در زنی زیبا جستجو کند. در الکساندر آلوین ، وکیل خودساخته و سیاستمدار احتمالی ، عشق شکلی کنجکاوانه به وجود می آورد – محافظت از همسر اشرافی اش در برابر مشکلات خیابان ها. او همه چیز را با شهرت و موفقیت برای او جبران خواهد کرد. اما یک احمق بدترین دشمن خودش است. در مقابل این چهره های پیش پا افتاده ، کلاف ، نویسنده ای فلج است. او مرد حساسی است که به نظر می رسد برایش جایی در اقتصاد آلمان جدید وجود ندارد. مارتین والزر برای این رمان در سال 1957 جایزه هرمان هسه را دریافت کرده است.